English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6541 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
night chair U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night stool U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
rocking chair U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
putt U ضربه برای انداختن به سوراخ
putted U ضربه برای انداختن به سوراخ
putts U ضربه برای انداختن به سوراخ
my chair was next his U صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair U صندلی سفری صندلی صحرایی
needed U حاجت
needing U حاجت
need U حاجت
rrayer U حاجت
holeable U گوی اسان برای به سوراخ انداختن
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
wishes U مراد حاجت
wish U مراد حاجت
wished U مراد حاجت
bottoming tap U وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
x punch U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
X distance U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
reperforator U ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
span U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
sectors U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
spanned U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
sector U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
edge U کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edges U کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
port a punch card U علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
The facts speak for themselves. <idiom> U چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
riddle U سوراخ سوراخ کردن
grids U دریچه سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
grid U دریچه سوراخ سوراخ
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block U قالب سوراخ سوراخ
riddles U سوراخ سوراخ کردن
hollerith code U سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
chair U صندلی
chairing U صندلی
chairs U صندلی
stall U صندلی
placing U صندلی
places U صندلی
box seat U صندلی لژ
stalling U صندلی
place U صندلی
seats U صندلی
seated U صندلی
seat U صندلی
chaired U صندلی
santalaceous U صندلی
footstool U صندلی
footstools U صندلی
jump seat U صندلی تا شو
shooting sticks U صندلی عصایی
arm U دسته صندلی
boatswain's chair U صندلی نقاله
carrycot U صندلی کودک
morris chair U صندلی راحتی
hot seat U صندلی الکتریکی
deckchair U صندلی تاشو
folding seat U صندلی تاشو
adjustable seat صندلی متحرک
he nestles in the chair U در صندلی غنوده
choir-stall U صندلی بلند
an odd chair U صندلی تکی
hot seat U صندلی برقی
carrycots U صندلی کودک
rocker U صندلی گهوارهای
easy chairs U صندلی راحت
sitting U نشیمن صندلی
sittings U نشیمن صندلی
parliamentary seat U صندلی مجلسی
armchair U صندلی راحتی
rockers U صندلی گهوارهای
easy chair U صندلی راحت
rocking chair U صندلی گهوارهای
antimacassars U رویهء صندلی
antimacassar U رویهء صندلی
rocking chairs U صندلی گهوارهای
shooting stick U صندلی عصایی
swivel chair U صندلی چرخان
bucket seats U صندلی یکنفری
tiers U ردیف صندلی
arm chair U صندلی راحتی
elbows U دسته صندلی
armrest U دستهء صندلی
pushchair U صندلی چرخدار
elbowed U دسته صندلی
camp chair U صندلی تاشونده
elbow U دسته صندلی
drive's seat U صندلی راننده
pushchairs U صندلی چرخدار
armchairs U صندلی راحتی
deckchairs U صندلی تاشو
office chair U صندلی اداری
bucket seat U صندلی یکنفری
tier U ردیف صندلی
dossel U پشتی صندلی وغیره
a seat by the window U یک صندلی کنار پنجره
cat nap U چرت روی صندلی
office swivel chair U صندلی گردان اداری
window seats U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seat U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
wheel chair U صندلی چرخ دار
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
seat-belts U کمربند صندلی هواپیما
curule chair U صندلی عاج نشان
armchair U صندلی دسته دار
seat belt U کمربند صندلی هواپیما
armchairs U صندلی دسته دار
caner U بافنده صندلی حصیری
tuffet U صندلی یانشیمن کوتاه
arm chair U صندلی دسته دار
wheelchairs U صندلی چرخ دار
wheelchair U صندلی چرخ دار
deck chair U صندلی حصیری تاشو
cat sleep U چرت روی صندلی
reseats U صندلی جدید دادن
electric chair U صندلی اعدام الکتریکی
back seat U صندلی عقب اتومبیل
reseating U صندلی جدید دادن
reseat U صندلی جدید دادن
garden seat U صندلی یانیمکت باغبانی
reseated U صندلی جدید دادن
cathedra U [صندلی اسقف در کلیسا]
baby carriage U صندلی چرخدار بچه
baby carriages U صندلی چرخدار بچه
dossal U پشتی صندلی وغیره
fishing chair U صندلی در قایق ماهیگیری
twisboat chair U قایق- صندلی تابدار
ejection seat U صندلی پران [هواپیمایی]
shooting sticks U صندلی جمعشو و متحرک
elbow chair U صندلی دسته دار
shooting stick U صندلی جمعشو و متحرک
seat-belt U کمربند صندلی هواپیما
ejector seat U صندلی پران [هواپیمایی]
woolsack U کرسی یا صندلی دادگاه
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
castor U چرخ زیر صندلی یامیز
club chair U صندلی دسته دار بزرگ
casters U چرخ زیر صندلی یامیز
castors U چرخ زیر صندلی یامیز
Dust has accumulated [settled] on the chairs. روی صندلی ها خاک نشسته
benchstool U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
Keep a free(an empty)seat for me. U یک صندلی خالی برایم نگاهدار
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
windsor chair U صندلی دارای پشتی منحنی
caster U چرخ زیر صندلی یامیز
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
backless bench U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
choir-stall U [صندلی های مبلی گروه کر]
prince's feather U تزئین برجسته پشت صندلی
splat U میله تزئینی پشت صندلی
love seat U صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
slat U چوب مداد میله پشت صندلی
slats U چوب مداد میله پشت صندلی
Have a seat, please! U خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
I think that's my seat. فکر می کنم آن صندلی جای من است.
sedilia U یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
stool U کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
high chairs U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
Is this seat taken? U آیا این صندلی گرفته شده است؟
barrel chair U صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com